رمان محبوب من ، جز از کل دوست داشتنی من ، با اون قهرمان مالیخولیایی اش ، با شروع تکان دهنده اش و ..
حالا شاید بیشتر از یکسال از خوندن اون کتاب گذشته و من هنوز دلم میخواد یکبار دیگه هم بخونمش
* نباید تمام گناهان خود را بخشید. نباید همیشه به خود آسان گرفت. گاهی بخشیدنِ خود، کاری نابخشودنی است.
* ونیز پر از توریست هایی ست که به کبوترهای ایتالیایی غذا می دهند ولی به کبوترهای شهر خودشان محل نمی گذارند.
*بابا به سختی نفس می کشید، انگار چیزی مجرای تنفسش را بسته بود- شاید قلبش
* حق با بودایی ها است. آدم های گناهکار به مرگ محکوم نمی شوند، به زندگی محکوم میشوند..
* رهایی در اینست که شبیه دیوانه ها باشی،اگر بدون فکر
کردن از باور عامه مردم پیروی کنی،مرگی ناگهانی و هولناک در انتظارت است.
* تنها راه درست فکر کردن برای خودت اینه که امکانات جدید خلق کنی ، امکان هایی که وجود خارجی ندارند.