درخشش ابدی ذهن یک برف !!!

برف ... برف ...

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

بازم لوسی 

8 ماه بعد از واگذاریش دیدم که توی دیوار آگهی برای فروشش زدن 

چه حال بدی داشتم ، چقدر نگرانش بودم

رفتم و آوردمش خونه .. مادر شده بود ، با دوتا بچه که دخترش کپی خودش بود 

به شدت نحیف و ضعیف شده بود 

انگار که شناخت منو از همون اول 

آوردمش خونه .. همه جای خونه رو بو کشید 

و کامل یادش اومد 

همه چیز رو 

همه جاهایی که دوست داشت رو 

بالای کمد 

همه بازی ها رو یادش بود 

دست بازی محبوبمون رو 

چقدر دل تنگش بودم 

چقدر حس خوبیه داشتنش 

چقدر خوبه که میبینی بعد از اینهمه وقت آدمو یادشه

چقدر سخته وقتی صبح ساعت 4 بیدار میشه و دلش میخواد بازی کنه :))

از اول مرداد برگشته خونه 

کاش میتونستم برای همیشه نگهش دارم 


حالت بده ؟ 

امیدوارم این حال بدت تمومی نداشته باشه

امیدوارم عذاب وجدان تا آخر عمر دست از سرت برنداره .. توی تمام لحظات ، یادت بیفته با عزیزترین فرد زندگیت (بقول خودت)چیکار کردی؟!

امیدوارم ی پشیمونی بی انتها رو هر لحظه و هرلحظه تجربه کنی 

مثل من !!

مثل هر روز من 

هر لحظه ی من 

حال بدم تمومی نداره 

عذاب وجدانی ندارم ، ولی پشیمونی؟؟

بی حد و اندازه پشیمونم برای انتخاب آدمی مثل تو 

چون میدونستم تو نمیتونی منو خوشبخت کنی 

میدونستم تو ضعیفی و کم میاری 

میدونستم و بازم باورت کردم 

میدونستم و بهت اجازه دادم وارد زندگیم بشی 

میدونستم و هرکاری میتونستم و نمیتونستم برات کردم 

و تو جوابمو چه جوری دادی؟

تو حتی نمیتونی میزان آسیبی که بهم زدی رو تصور کنی !!!!!

تو نمیتونی بفهمی که چطور هم گذشته منو خراب کردی ، هم آینده ام رو !

تو فقط چندسال زندگیمو ازم نگرفتی ، تمام سال های پیش روی زندگیمو هم گرفتی !

مگه من دیگه میتونم به کسی اعتماد کنم؟

مگه من دیگه میتونم دوست داشتن کسیو باور کنم؟

مگه میتونم کسیو دوست داشته باشم؟

مگه من همون آدم پاک قبلی میشم؟

مگه حافظه ی من پاک میشه؟

مگه یادم میره باهام چیکار کردی تو اوج اعتمادم؟

مگه میتونی برگردونی بهم چیزایی رو که ازم گرفتی؟

مگه میتونی بهم بگی همونی که بودی بمون ؟

این چیزی که من الان هستم،‌این آدمی که هیچی براش مهم نیست رو تو ساختی 

با خیانت هات !

با وقاحتت !

حالت بده؟

کاش هیچوقت خوب نشی، چون استحقاقشو نداری!

توی حال خوب بودن رو بلد نبودی... پس از حال بدت لذت ببر !

تو پیش من بودی و دلت با دیگران بود 

حالا با دیگرانی و دلت با منه؟هه

این عادت تواه

ولی من مثل اون دیگران نیستم که تو رو اینجوری بپذیرم

تو تمام و کمالت هم برای من کم بود،‌چه برسه به اینجوریت!

خوش باش با حال بدت که لیاقت بیش از این رو نداشتی.. ثابت کردی

یاد لحظاتی می افتم که من بهت اعتماد داشتم و تو در حال سواستفاده بودی 

حالم از خودم،‌از حماقتم بهم میخوره

رنج بکش چون رنجی رو به من و خانواده ام تحمیل کردی که حقمون نبود

این رنج هام با هیچ پولی جبران نمیشه.. حتی یک لحظه ی حال بدم با سهمی که تو از زندگی بهم دادی که نصف مهریه ام هم نبود، جبران نمیشه . خودت رو گول نزن .

خودت رو نبخش .. چون کارهات قابل بخشش نبودن 

چون نخواستی که ببخشمت

چون حتی نفهمیدی چه ضربه ای بهم زدی 

با چه شدتی ،‌با چه عمقی 

خودت رو نبخش ، چون نبخشیدمت

چون نمیبخشمت

خائن رو نباید بخشید

امروز خوندم که تلاش برای تغییر یک احمق،‌فقط اثبات حماقت خودتونه

و من سالها داشتم حماقتم رو اثبات میکردم 

و تو بهم اثبات کردی که چه احمق بودم 

چه جوری روت میشه که بهم بگی حالت بده؟!