درخشش ابدی ذهن یک برف !!!

برف ... برف ...

نمیدونم دوباره از فرط تنهایی یا هر چیز دیگه ، یاد اینجا افتادم 

حتی نام کاربری و رمز عبورم رو هم یادم نبود

حتی اسم وبلاگمم نمیدونستم 

و اینجوریه که فراموش میشن خیلی چیزا

خیلی وقته گذشته از 24 آبان 95 

یکسال و نه ماه 

و تموم شده است دیگه 

زخمی نیستم ولی زخم خورده ام 

جای زخم هست 

زندگی این روزهام بهتره؟!

نمیدونم

تقریبا هیچوقت از زندگیم راضی نبودم

و احتمالا هیچوقت هم نخواهم بود

ولی از قبل بهتره ؟!

نمیدونم 

حالم بهتره؟

نه 

حالم خوب نیست 

بازم حالم خوب خواهد شد؟

اصلا هیچوقت حالم خوب بوده؟

نمیدونم ، ولی ی خاطره های محوی هست از روزایی که میخندیدم 

وقتی میخندیدم از ته دل میخندیدم؟

آره ، حداقل عمقش بیشتر از حالا بود

آخرین باری که خوشحال بودم کی بود؟

اصلا یادم نمیاد اصلاااا

آخرین باری که ...

نمیدونم

نمیدونم

 نمیدونم

کاش حالم خوب باشه 

کاش حداقل چند روز بشه که دغدغه ای نداشته باشم

بخندم 

رها باشم از همه چیز و همه کس 

خسته ام 

خیلی خسته ام

دیگه هیچ حسی برای ادامه نیست 

خیلی وقته که نیست


پ.ن : 

دلم میخواست وقتی اینجا رو باز میکنم حداقل چندتا پیام داشته باشم ، ولی هیچی نبود

 پ.ن : 

دلم میخواد ی دوستی داشته باشم ، یکی که حالش از خودم بهتر باشه ، حالمو خوب کنه

همه ی دوستام از خودم افسرده ترن انگار ، همه آدمای اطرافم بدبختر از من ! 

ی وقتایی فکر میکنم همه ی دنیا اینجوریه ؟!

پ.ن:

پس کی تموم میشه این بازیه مسخره ی زندگی؟


پ.ن: هربار گیر ی آدم مزخرف تر از قبلی می افتم ، آدمای خوب کجان؟


نظرات  (۱)

درودددد

فقط بخند :)
پاسخ:
درود بر شما
چشم 
دارم سعیمو میکنم :D

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی