درخشش ابدی ذهن یک برف !!!

برف ... برف ...

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

یکی از موقعیت هایی که بهش فکر میکنم اینکه 

یه گلوله شلیک کنم به مغزم

مغزم از جمجمه ام بریزه بیرون

اونوقت از این همه فکر راحت میشم

سبک میشم 

 آرامش عجیبی حس میکنم 

:)

 در ادامه: 

بازم عکس های قدیم رو دیدم

از اینکه کنارش ایستادم حالم بد میشه

از نگاه کردن به چهره اش بیزارم

چقدر احساسات آدم میتونه تغییرکنه


در ادامه 2:

این روزا نمیدونم دارم چیکار میکنم

هر چیزی رو دارم تجربه میکنم

امیدوارم راهمو پیدا کنم

بهترین راه رو


در ادامه3:

لوسی اومد و دوباره رفت

به اصرار مامان

حالا نزدیک به یک هفته اس که رفته و من دوباره ناراحتم

چقدر حضورش برام خوبه 

گربه دوای افسردگیه اگه مامان ها بذارن!