درخشش ابدی ذهن یک برف !!!

برف ... برف ...

این روزها که توی کلوب و اینستا و .. چرخ میزنم ، همش به نوشته هایی برمیخورم که سبکی شبیه هم دارند. روزانه نوشتن؟! یا ی چیزی تو همین مایه ها.

به این فکر میکنم که این جهان مجازی همه رو نویسنده کرده ؟ یا از قدیم هم اینقدر نویسنده داشتیم ؟

وقتی میبینم همه در حال نوشتن هستن ، کمتر دلم میخواد بنویسم

همون حس مزخرف که همیشه داشتم ، دلم نمیخواد کاری رو بکنم که همه انجامش میدن

قضیه وقتی مزخرفتر میشه که وقتی برمیگردم به گذشته ام ، میبینم همه کارهایی که کردم ، همون کارهاییست که بیشتر مردم انجام میدن و بقیه اش هم کارهایی که کمتر مردم انجام میدن

بعد فکر میکنم چرا نمیتونم از کارایی که اغلب مردم از انجامش لذت میبرن ، لذت ببرم؟ چرا باید خودم رو بابت انجام کاری که همه انجامش میدن ، سرزنش کنم ؟!

چرا فکر میکنم نباید باشم چیزی که همه هستن؟!

در حالیکه من همه ام ، یکی از همه ...

مسخره است چیزی رو که الان باید بفهمم ، شاید دم مرگ بفهمم ، در بهترین حالتش البته!!!


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی