درخشش ابدی ذهن یک برف !!!

برف ... برف ...

 یک پاتریک دوست داشتنی دیگه ، بغیر از پاتریک دوویت (نویسنده برادران سیسترز) و پاتریک دوست باب اسفنجی :D

شاگرد قصاب ، شاید بهترین تعریف براش همونی باشه که نیویورک تایمز در موردش گفته :

مسحور کننده ... بخشی هاکلبری فین ، بخشی هولدن کالفیلد ، بخشی هانیبال لکتر .


فرنسی ، فقط تنها بود شاید ، من با فرنسی خندیدم ، ترسیدم و گریه کردم.

آره پسر ، تو من رو ناامید نکردی !

میدونم دلم برات تنگ میشه فرانسیس دوست داشتنی




*به سوسیس گفتم اعدامم می‌کنن؟ امیدوارم اعدامم کنن. نگاهم کرد و گفت متاسفم فرنسی ولی دیگه از اعدام خبری نیست. گفتم دیگه از اعدام خبری نیست؟ یعنی چی! این کشور داره کجا می ره!»


*«دوست داشتم توی صورتش بخندم: چه طوری تنهایی آدم تمام می‌شود؟ خنده‌دارتر از این نشنیده بودم.»


* رفتم به آسمان ، بالای سقف های شیروانی ، بین دود پیچ در پیچ دودکش ها و آنتن های کج و کوله
* به دیوار تکیه داده بودم ولی انگار لب صخره بودم




پ.ن: چندتا کتاب رو از تخفیف سایت نشر چشمه خریدم، خیلی تخفیف شامل حالم نمیشد ، ولی شاید ی بهونه بود برای خریدن کتاب

منتظرم به دستم برسن کتاب ها ، و چقدر این انتظار شیرینه

شب خوبی بود ،یک گپ چندساعته با دوستان

هوا هم عالیه

شاید

برم تو تراس

زیر نگاه ستاره ها

با یک فنجون قهوه

و کتاب اتحادیه ابلهان

فقط شاید.




نظرات  (۱)

این کتابه رو چند وقته می خوام بخرم ولی چون هنوز کتاب نخونده دارم به خودم اجازه نمیدم :)) خوبه پس؟
پاسخ:
آره ، من که دوستش داشتم ، پیشنهاد میشود:d

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی